زهراءزهراء، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
عقدآسمانی دلهایمانعقدآسمانی دلهایمان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

نازلی بالام زهرا

تولدبابایی

25شهریورتولد بابایی واسه شام بابابزرگ ومامان جونا دایی ها خاله جون وعوجون ها وزن عموها وعمه جون رودعوت کردیم وبرا بابایی تولد گرفتیم جات بیرون خالی بود یاسین طاها 2تا محمدها ومهدی هم بودند راستی جایه آقاعموت وعمو علی خالی بود ...
23 بهمن 1392

تولدبابایی

25شهریورتولد بابایی واسه شام بابابزرگ ومامان جونا دایی ها خاله جون وعوجون ها وزن عموها وعمه جون رودعوت کردیم وبرا بابایی تولد گرفتیم جات بیرون خالی بود یاسین طاها 2تا محمدها ومهدی هم بودند راستی جایه آقاعموت وعمو علی خالی بود ...
23 بهمن 1392

شروع ماه ششم بارداری

سلام دخمل نازم مامان خوبی الهی قربونت برم ١٨مرداد تموم شد و وارد ماه ششم بارداری شدم خیلی حس خوبیه چند روزه که تکون خوردنات بیشتر شده جوری که کاملا حست می کنم مخصوصا وقتی چیزی می خورم جیگر مامان این که به زودی مامان میشم خیلی حس خوبیه بابایت که اصلا باورش نمیش .این نوشته هم ازطرف بابایی . دختر که باشی ! نفس بابایی لوس بابایی عزیز دردونه بابایی حتی اگه بهت نگه.   ******** دستتو میذاره رو چشاشو میگه این تویی که به چشمان من سوی دیدن میدی خلاصه دختر... یــــــــک کــــــــلآم... نفـــــــــــــس بـــــــــا بـــــــــا ســـــت [موضوع :]   ...
19 بهمن 1392

شروع ماه ششم بارداری

سلامدخمل نازممامان خوبی الهی قربونت برم١٨مرداد تموم شد و وارد ماه ششم بارداری شدم خیلی حس خوبیه چند روزه که تکون خوردنات بیشتر شده جوری که کاملا حست می کنم مخصوصا وقتی چیزی می خورم جیگر مامان این که به زودی مامان میشم خیلی حس خوبیه بابایت که اصلا باورش نمیش .این نوشته هم ازطرف بابایی . دختر که باشی ! نفس بابایی لوس بابایی عزیز دردونه بابایی حتی اگه بهت نگه. ******** دستتو میذاره رو چشاشو میگه این تویی که به چشمان من سوی دیدن میدی خلاصه دختر... یــــــــک کــــــــلآم... نفـــــــــــــس بـــــــــا بـــــــــا ســـــت [موضوع :] ...
19 بهمن 1392

اولین سونوگرافی

در11اردیبهشت رفتم سونوخیلی استرس داشتم میترسیم ازش بپرسم که قلبش میزنه یا نه .خودش گفت میزنه مرتب ورشدش خوبه 7mmقربونت برم
13 بهمن 1392

اولین سونوگرافی

در11اردیبهشت رفتم سونوخیلی استرس داشتم میترسیم ازش بپرسم که قلبش میزنه یا نه .خودش گفت میزنه مرتب ورشدش خوبه 7mmقربونت برم
13 بهمن 1392

بدون عنوان

ا موختم که خدا عشق است وعشق تنهاخداست.اموختم که وقتی نا امید میشوم خدا باتمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشدتا دوباره به رحمتش امیوار بشیم اموختم زندگی سخت است اما من از اوسرسخترم چون خدایی را دارم که مرا دوست دارد ومراقب من است ویه فرشته اسمونی رو تو بطنم قرار داد18اسفند1391خدایا شکرت ...
13 بهمن 1392

بدون عنوان

ا موختم که خدا عشق است وعشق تنهاخداست.اموختم که وقتی نا امید میشوم خدا باتمام عظمتش عاشقانه انتظار می کشدتا دوباره به رحمتش امیوار بشیم اموختم زندگی سخت است اما من از اوسرسخترم چون خدایی را دارم که مرا دوست دارد ومراقب من است ویه فرشته اسمونی رو تو بطنم قرار داد18اسفند1391خدایا شکرت ...
13 بهمن 1392

بدون عنوان

دریکی از روزهای سرد زمستانی منو بابایی تصمیم گرفتیم برای نازلی بالام یه وبلاگی طراحی کنیم ودر اون عکسها وخاطراتشو ثبت کنیم بزرگ که شد بخونه وبدونه که تمام هستی منو بابایی بودی وهستی عزیزم با تو کودکی خواهیم کرد تا بزرگ بشی..... ...
13 بهمن 1392

بدون عنوان

دریکی از روزهای سرد زمستانی منو بابایی تصمیم گرفتیم برای نازلی بالام یه وبلاگی طراحی کنیم ودر اون عکسها وخاطراتشو ثبت کنیم بزرگ که شد بخونه وبدونه که تمام هستی منو بابایی بودی وهستی عزیزم با تو کودکی خواهیم کرد تا بزرگ بشی..... ...
13 بهمن 1392